نامردی ۱
النا با یک ماشینی تصادف می کنه و به کما میره وبن به پاسگاه بر می گرده و هنوز از هیچی خبرنداره و سمیر به بن می گه بن دیگه نمی تونست تحمل کنه زد بیرون سمیر خودش رو تقصیر کار می دونست و خوب ۵۰ در صدش تقصیر کار بود بن به اونجا می رسه تا اون مردی که به النا زده رو می بینه یقش رو می گیر و کلی دعوا بن حتی کتک هم میزنه با اینکه اهل دعوا نیست ولی خوب میزنه دیگه هیچی نمی گه سکوت می کنه میره از پشت شیشه النا رو میبینه از طرفی سمیر میره دنبال اندریا نمی خواد که با اون قهر کنه میره و اون شب زیاد به سمیر خوش نمیگذره ولی مجبور بود ولی مجبور بود نصف شب بود حتما تا الان بن اون جا بوده سمیر به اونجا میره که توی راه باصحنه ی بدی روبه رو می شه میبینه که...